قرصِ قَمر...

شرح ندارد!

قرصِ قَمر...

شرح ندارد!

۴ مطلب در اسفند ۱۳۹۴ ثبت شده است

یکی از غصه های خیلی جدی من اینکه کلی رمان نوجوان هست که من تو سن نوجوانیم نخوندمشون...

  • خاتون

دلم؟

دلم دویست سیصد هزار تومن پول می خواهد، حالا یا کمتر یا بیشتر. دویست سیصد هزارتومنی که خرج کردنش به هیچ کجای زندگی ام نباشد. دویست سیصد هزار تومانی که اضافه باشد؟ نه، دویست سیصد هزار تومنی که از خرج کردنش پشیمان نشوم،

که از بیخودی خرج کردنش عذاب وجدان نداشته باشم...

بعدش بروم فرازمند. انقدر کتاب شعر و رمان نوجوان بگیرم که بمیرم. جامدادی و جینگیل جات هم میخرم، ربان های رنگی رنگی و کلی کاغذ کادوهای قشنگ هم می خرم، دفتر هم میخرم احتمالا، و شاید یکی دوتا کاکتوس کوچولو و یک چیزی هم برای رینبو:)

  • خاتون

خوبم. و از تمام جهان به همین خوب بودن خودم اهمیت میدهم و به خوب بودن تو، و به خوب بودن مامان، و به خوب بودن بابا و به خوب بودن الف و به خوب بودن اب و هوا که معلوم نیست گرم است یا سرد، ولی بیشتر به خوب بودن خودم اهمیت می دهم و خودم و خودم و خودم و خودم و تو، و خب این منم با تمام کوچکانگی های من، و لبخند های من ، و حرف های من ، و نگاه های من و صداهای من. و این هم تویی با تمام بزرگانگی های تو، و حرف های تو، و نگاه های تو ، و صداهای تو و لبخندهای تو و دست های تو. که امان از دست های تو...امان.

  • خاتون

فقدان انگیزه برای نوشتن.

  • خاتون