قرصِ قَمر...

شرح ندارد!

قرصِ قَمر...

شرح ندارد!

(روباه به شازده کوچولو) گفت: برو دوباره گل ها را ببین. این بار خواهی فهمید ک گل خودت در جهان یکتاست. بعد برای خداحافظی پیش من برگرد تا رازی ب تو هدیه کنم.

شازده کوچولو رفت و دوباره گل ها را دید. ب آن ها گفت: شما هیچ شباهتی ب گل من ندارید. شما هنوز هیچ نیستید. کسی شما را اهلی نکرده است و شما هم کسی را اهلی نکرده اید. روباه هم مثل شما بود. روباهی بود شبیه صد هزار روباه دیگر. ولی من او را دوست خودم کردم و حالا او در جهان یکتاست.

و گل ها سخت شرمنده شدند.

شازده کوچولو باز گفت: شما زیبایید، ولی جز زیبایی هیچ ندارید. کسی برای شما نمی میرد. البته گل هم مرا رهگذر عادی شبیه شما می بینید. ولی او یک تنه از همه ی شما سر است، چون من فقط او را آب داده ام. چون فقط او را زیر حباب گذاشته ام، چون فقط برای او کرم هایش را کشته ام (جز دو سه کرم برای پروانه شدن). چون فقط ب گله گزاری او با ب خودستایی او یا گاهی هم ب قهر یا سکوت او گوش داده ام. چون او گل من است.

سپس پیش روباه برگشت، گفت: خداحافظ.

روباه گفت: خداحافظ. راز من این است و بسیار ساده است: فقط با چشم دل می توان خوب دید. اصل چیزها از چشم سر پنهان است.

شازده کوچولو تکرار کرد تا در خاطرش بماند:

- اصل چیزها از چشم سر پنهان است.

روباه باز گفت:

- همان مقدار وقتی ک برای گلت صرف کرده ای باعث ارزش و اهمیت گلت شده است.

شازده کوچولو تکرار کرد تا در خاطرش بماند:

- همان مقدار وقتی ک برای گلم صرف کرده ام...

روباه گفت:

- آدم ها این حقیقت را فراموش کرده اند. اما تو نباید فراموش کنی: تو مسئول همیشگی آنی می شوی ک اهلیش کرده ای. تو مسئول گلت هستی...

شازده کوچولو تکرار کرد تا در خاطرش بماند:

- من مسئول گلم هستم.

.

| شازده کوچولو، آنتوان دو سنت اگزوپری، ترجمه ی ابوالحسن نجفی |

  • خاتون

نظرات  (۳)

  • حسین زیلان
  • سپاس
    تومسول گلت هستی!!
    پاسخ:
    لبخند...
    چندی پیش با ترجمه احمد شاملو خوندم :)

    چقدر بی مسئولیتم من

    گلی بیاورید تحویل من بدهید خب
    پاسخ:
    ترجمه ی "هانیه حق نبی مطلق" به نظرم بهتر از همه باشه.